سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 90 دی 6 , ساعت 8:38 صبح
در گفت وگو با دکتر ابوالقاسم فاتحی جامعه شناس بررسی شد
 
زمینه های رسوخ لیبرالیسم فرهنگی در جامعه
 
 

سال هاست که دلسوزان از لاابالی گری و رواج اباحه گرایی در جامعه به ویژه در میان نسل جوان، سخن می گویند به تازگی هم فرمانده سپاه پاسداران در مراسمی اوضاع فرهنگی کلان شهر تهران را نامناسب توصیف کرد. به یقین ظهور و بروز این پدیده و رسوخ آن در جامعه و سبک زندگی مردم، در روندی تدریجی صورت گرفته و گسترش یافته است. گرچه در سال های اخیر تلاش شد تا زمینه های اقبال مردم به ارزش های دینی و رعایت حلال و حرام فراهم شود، اما برای مواجهه درست و موثر با آن باید قبل از هرچیز زمینه ها و ابعاد این پدیده که از آن به لیبرالیسم فرهنگی هم تعبیر می شود، مورد بررسی قرار گیرد و عوامل موثر به پیدایی و رسوخ آن در زندگی و رفتار مردم شناسایی شود. در گفت وگویی با دکتر ابوالقاسم فاتحی جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی زمینه های بروز و رسوخ لیبرالیسم فرهنگی و اباحه گری در زندگی ایرانیان را بررسی کرده ایم.

 

اباحی گری(لیبرالیسم) فرهنگی به چه معنایی است و چه مولفه هایی دارد؟

تاکنون از اباحه گری تعابیر گوناگونی شده است. گاه از آن به معنای مجازانگاری دستورات مسلم دینی و گاهی هم به معنای بی اعتنایی نسبت به التزام و رعایت آموزه های شرعی دین تعبیر می شود گاهی هم در معنای ولنگاری و بی مبالاتی در برابر آموزه ها، ارزش ها و شعایر دینی آمده است. فرهنگ فارسی عمید آن را در معنای کسی که هر چیز و هر کاری را مباح داند و ارتکاب هر گناهی را جایز شمارد آورده است. مزدکیان و باطنیه را هم اباحی و اباحیه نامیده اند.

می توان در یک معنای کلی اباحی گری را بی اعتنایی عملی به محرمات و منهیات و منکرات دین دانست.

اما اباحه گری به عنوان یک پارادایم تاریخی و فکری و رفتاری را بر حسب ماهیت، سطح و شدت می توان در سه سطح کلی بیان کرد.

1 -اباحیگری معرفتی(یا سطح شناختی): در این سطح فرد از اساس نسبت به پایه های معرفتی و شناختی دین دچار مشکل شده است. ماندن در این سطح که معمولا در سطح متفکران و ایدئولوگ ها بیشتر از دیگر لایه های اجتماعی پیش می آید، می تواند سبب بی اعتقادی محض به آموزه های دینی و در نهایت تفکرات الحادی شود. در این صورت میان فرد و دین و شریعت گسست کامل فکری ایجاد می شود.

اگر این اتفاق برای فردی بیفتد نمی توان از وی انتظار پای بندی به انجام واجبات یا ترک محرمات را داشت. این گسست می تواند به معنای مطلق گسست از باورهای متافیزیکی و اعتقاد به همه امور ماوراء مادی یا گسست از اسلام و پذیرش آیین های دیگری شود. پیداست اباحیگری نتیجه بدیهی و طبیعی این رویکرد خواهد بود. در این حالت شخص باور می کند انجام همه یا بخشی از محرمات جایز است و در مقابل ترک همه یا بخشی از واجبات دینی و شرعی نیز اشکالی ندارد. در برخی از منابع مانند فرهنگ دهخدا و معین آمده است اگر برای فرد حالت «عدم اعتقاد» پیش آید در این صورت می توان این فرد را ملحد دانست. این نوع از اباحیگری در میان لایه های مختلف اجتماعی جامعه ایرانی بسیار اندک و نادر است. ریشه دار بودن باورهای دینی ، هماهنگی آموزه های اسلامی با عقل و فطرت، حضور مستمر و پررنگ سنت های اسلامی در تار و پود حیات فردی و اجتماعی ازجمله عوامل تحقق نیافتن چنین گسستی از دین در عامه مردم است.

2 - اباحیگری ناشی از اعتقادات و نگرش های خاص:

در این حالت گاه اعتقاد و باوری خاص نظیر آن چه به صوفیه یا شماری از غلات شیعه نسبت داده می شود، منشاء پیدایش اباحیگری است. در چنین مواردی اگر چه شخص به مبانی اساسی دینی باورمند است اما به دلیل نگرش خاص نظیر بسنده بودن محبت اهل بیت (ع) برای رسیدن به سعادت اخروی دچار نوعی اباحیگری می شود.

3 -اباحیگری رفتاری ناشی از سست شدن باورهای دینی.

در این حالت شخص واقعا معتقد به انجام وظایف دینی و ترک محرمات است، اما در عین حال در مقام عمل به دلایل مختلف دچار بی قیدی و لاابالی گری می شود. اباحیگری که بخش هایی از جامعه ما به آن مبتلاست، از این نوع است یعنی افرادی از جامعه که با وجود اذعان به اعتقادات دینی در مقام عمل چندان پای بند به شرع و احکام شرعی نیستند. دنیاطلبی، لذت طلبی، تنوع طلبی، تن آسایی، حرص، استعلاء و استکبار و استغنا ، عجول بودن و تنها در پی منافع آنی و عاجل گشتن، منافع مقطعی و موقت را که به حسب ظاهر آسان، ارزان و نزدیک می آید و نیازی به صبر و سعی و ثبات و استقامت و صلابت ندارد بر مصالح مستمر و پایدار ترجیح دادن، همه از دلایل اباحه گری رفتاری و عملی است.

زمینه های شکل دهی اباحه گری فرهنگی چیست؟

بی اعتنایی، تشکیک و در نهایت تضعیف زیرساخت های معرفت دینی که طی آن گستره عالم وجود در فراسوی مرزهای ملموس مادی در نظر گرفته می شود، از مهم ترین زمینه های شکل دهی اباحه گری فرهنگی در جامعه است. به عبارت روشن تر ، تقلیل دادن اندیشه از عالم معقولات به عالم محسوسات از عوامل بسیار اساسی در ایجاد اباحه گری فرهنگی است؛ نکته مهم این است که اباحه گری محدود به حوزه فرهنگ نیست و مصادیق و نمودهای عینی آن، که در پی تقلیل گرایی اندیشه از عالم معقول به عالم محسوس محقق می شود در دیگر حوزه های مختلف حیات اجتماعی ، ازجمله اقتصاد، سیاست و جامعه قابل پیگیری است.

جامعه ما از نظر لیبرالیسم فرهنگی در چه وضعیتی قرار دارد؟

با وجود سیاست های ضدلیبرالیستی نظام اسلامی در بعد از انقلاب (فارغ از نوسانات و برخی تناقض های موجود ناشی از گرایش های دولت ها) و نیز با توجه به این که راهبردهای فرهنگی اتخاذ شده در مواجهه با لیبرالیسم فرهنگی از نوع «واکنشی» بوده، نه از نوع «کنشی» ، لذا هنوز زمینه های اشباع و اقناع فکری و نظری برای جامعه ایرانی ، به ویژه نسل جوان به وجود نیامده است و در نتیجه چنین به نظر می رسد لیبرالیسم فرهنگی به میزان زیادی در تار و پود زندگی های روزمره و به طور دقیق تر در سبک زندگی ایرانیان جای خود را باز کرده و فعلا این روند در حال گسترش است.عوامل داخلی، ازجمله عملکرد دولت ها و عوامل خارجی ازجمله هژمونی رسانه ای غرب را نمی توان در شکل گیری این روند نادیده گرفت.

برخی معتقدند سیاست های فرهنگی دولت یکی از عوامل این امر است. نظر شما چیست؟

در یک معنای کلی، این جانب شرایط جهانی حاکم بر دنیای مدرن را در یک مقایسه با سیاست های فرهنگی دولت تاثیرگذارتر می دانم. در واقع در نتیجه این وضعیت است که برخی افراد ایران را به یک جزیره متافیزیک تشبیه می کنند که در وسط اقیانوس سکولاریسم قرار گرفته است. این سخن که گفته می شود از در و دیوار مدرنیته می بارد، نیز دال بر همین معناست. به طریق مشابه، تاثیر منفی و مخرب برخی مدیران و مسئولان که به قناعت و مناعت طبع و ساده زیستی و خدمت به خلق اعتنایی نمی کنند کمتر از کسانی نیست که مستقیم به تبلیغ دین می پردازند در حالی که کمتر بهره ای از دین ورزی برده اند.آمر به معروف باید پیش تر، عامل به معروف باشد و ناهی از منکر باید خود تارک و متناهی از منکر باشد.

با چه شاخص هایی می توان پای بندی به هنجارها و ارزش ها و یا پای بندی نداشتن جامعه به آن ها را متوجه شد؟

نمودهای اباحیگری: اباحیگری به دو صورت انجام محرمات و ترک واجبات- با عطف توجه و محرمات مسلم و مشهود ونه آن دسته که میان فقیهان اختلاف است- گاه مختص زنان، گاه ویژه مردان و گاه نیز به صورت مشترک میان آنان، قابل ارزیابی است. به هر روی به موارد ذیل به عنوان مصادیق اباحیگری در جامعه ما می توان اشاره کرد: 1 - آویختن قطعات طلا به گردن و دست ها یا استفاده از انگشتر طلا توسط مردان:

2 - گوش دادن به انواع موسیقی های زننده که میان جوانان به موسیقی های غربی بیشتر معروف است؛

3 - اختلاط شایع میان زنان و مردان در مجالس عروسی و میهمانی ها و رعایت نکردن پوشش از سوی زنان.

4 - رقص های مشترک و دسته جمعی مردان و زنان که در این قبیل میهمانی ها رواج یافته است؛

5 - رعایت نکردن پوشش شرعی از سوی شماری از زنان و دختران در محیط اجتماع با آشکارکردن بخشی از موهای سر، بخشی از دست ها و پاها و استفاده از لباس های تنگ و بدن نما؛

6 - ظاهرشدن در سطح جامعه با آرایش و بزک شدید و مشهود؛

7 - استفاده از آلات قمار یا ابزار غیرقمار با برد و باخت؛

8 - نوشیدن مشروبات الکلی در برخی مجالس و پارتی ها:

9 - رعایت نکردن پوشش لازم در رفت و آمدهای خانوادگی و دوستانه؛ در حقیقت این گونه رفتارها حکایتگر آن است که حریم های محرم و نامحرم، با پیوند خانوادگی یا دوستی و همسایگی فرو می پاشد.

10 - اهتمام نداشتن به اقامه نمازهای یومیه و ...

11 - شایع بودن روابط میان دختران و پسران به صورت های مختلف بدون رعایت شئون و محدودیت های شرعی.

نقش طبقات بالا و گروه های مرجع و رسانه ها در لیبرالیسم فرهنگی چیست؟

گروه های مرجع که به طور عمده روحانیون و صاحبان مقامات دولتی هستند و به دلیل برخورداری از علم و سمت، بالاترین گروه های اثرگذار محسوب می شوند، باید این امر خطیر و پرمخاطره را همواره در نظرداشته باشند که چشم مردم به سلوک و سیره عملی آنهاست. امر به معروف و نهی از منکر وقتی کمال تاثیر را دارد که از سوی علمای ربانی به صورت عملی صورت گیرد. ورزشکاران، هنرمندان، بازاریان و تجار، پزشکان، روحانیان، استادان دانشگاه، معلمان ، شاعران و ادیبان، سیاستمداران و روسا و مسئولان دولتی، محیط خانواده، همکاران و دوستان از گروه های مرجع الگوساز و اثربخش در جامعه ایران می باشند. به علاوه، منابع معرفتی و منابع الگودهی (یعنی فضاها و اماکنی که گروه های الگوبخش در آنجا ظاهر می شوند) شامل کتاب های غیرمذهبی، اعم از درسی و غیردرسی، مطبوعات و مجلات، کتب و مجامع دینی (جمعه و جماعت،مسجد و حسینیه، ادعیه و عزاداری)، سینما، تئاتر، ماهواره، ویدئو،اینترنت، رادیوهای خارجی،کافی نت ها، کافی شاپ ها، ورزشگاه ها و مسابقات ورزشی، صدا و سیما، کلاس ها و فضاهای آموزشی و کاری در میان الگوسازان را نیز باید به فهرست گروه های مرجع الگوساز افزود.

براساس یک ارزیابی اولیه در یکی دو سال اخیر حدود 30شبکه ماهواره ای فارسی زبان آغاز به کار کرده اند. نکته مشترک در میان این شبکه های تازه افتتاح شده رویکرد فرهنگی و به ویژه سرگرمی سازی در میان این شبکه هاست. در میان این شبکه ها می توان نام های قدیمی تری را نیز پیدا کرد که پیش از این برنامه هایشان را به خواننده های فارسی زبان و غربی اختصاص می دادند؛ اما همین شبکه ها با راه اندازی بخش های جدید برنامه های متنوع تری را از مستند گرفته تا فیلم و سریال پخش می کنند. این شبکه های ضدفرهنگی به طور عمده با اهدافی نظیر ترویج فرهنگ اباحه گری ،ضدیت با مبانی و احکام دینی و ... راه اندازی شده است.یکی دیگر از ویژگی های شبکه های جدید تمرکز این شبکه ها روی تبلیغ سبک زندگی غربی است. غربی سازی و تغییرات فرهنگی از روش هایی است که به تازگی برای تاثیرات سیاسی بر کشورهای مخالف آمریکا، در دستور کار قرار دارد. رسانه ها به ویژه رسانه های دیداری نقش عمده ای در ترویج اباحه گری داشته و دارند.

متاسفانه یکی از محورهای جذابیت برنامه ها، جذابیت های جنسی و روابط زن و مرد است. به گونه ای که تهیه کنندگان رسانه ها از این ارتباطات برای جذب مخاطب بیشتر استفاده می کنند چه در مجلات و چه در سینما و تلویزیون. در فیلم ها با پرداختن به مسائل عشقی، موجب عادی سازی روابط زن و مرد و نیز با زیبا نشان دادن آن باعث کاهش تقوای خانوادگی و افزایش طلاق می شوند. در برخی فیلم ها نیز مانند فیلم های فمینیستی به عقده های زن و مرد دامن می زنند که موجب می شود زن احساس کند به او ظلم زیادی شده است و زمینه ساز اختلاف او در زندگی اش شود. جهت این گونه فیلم ها به جای این که به سمت اصلاح و تحکیم خانواده باشد، به سمت تخریب خانواده است. باید رسانه ها بینش و تعقل مردم را بالا ببرند و بینش الهی را رواج دهند نه نگرش مادی را. با نشان دادن افق های دور دست به جوانان، به آنان نشان دهند که از طریق تشکیل خانواده خیرات و کمالات بسیاری را به دست خواهند آورد. رسانه ها می توانند با نفوذی که دارند زن ومرد را از این سطح پایین و پست زندگی بالا ببرند زیرا با بالارفتن بینش آنها و وسیع شدن دیدشان مشکلات زندگی کم می شود و اهمیت مسائل را بهتر درک می کنند.

چه گروه هایی در معرض اباحه گری فرهنگی قرار دارند؟

زنان و جوانان دو گروه عمده ای هستند که بیشترین سرمایه گذاری ها در راستای سوق دادن آن ها به سوی اباحه گری صورت می گیرد.

آیا حوادثی مانند آن چه در پارک آب و آتش رخ داد را می توان نماد اباحه گری فرهنگی دانست؟

بله؛ اتفاق یاد شده را می توان از مصادیق بارز اباحه گری فرهنگی دانست، زیرا در حوادث یاد شده یکی از اساسی ترین شاخص های سبک زندگی شرعی که مراعات حریم روابط بین زن و مرد است، کاملا مورد بی توجهی قرار گرفت.

آیا بدحجابی را می توان در ذیل اباحه گری فرهنگی تحلیل کرد؟

دقیقا این طور است. افزایش فزاینده تهاجم فرهنگی و نمود آن در گسترش بدحجابی، فیلم ها و سریال های مستهجن و خشن دارای آثار و نقش مخربی است. مشابه این وضعیت زمانی در اندلس اتفاق افتاد و اسپانیا را از جهان اسلام جدا کرد.

از چه زمانی اباحه گری فرهنگی در جامعه پس از انقلاب رواج یافت و برای حل آن چه باید کرد؟

به طور مشخص، بعد از پایان جنگ تحمیلی شاهد بروز اباحه گری فرهنگی در عرصه سیاست گذاری اجتماعی بوده ایم. این اتفاق ناشایست ذیل عنوان فعالیت های سازندگی وتلاش برای زدودن افسردگی ها و نابسامانی های روحی و مادی به جا مانده از زمان جنگ صورت گرفت در دوران اصلاحات اباحه گری فرهنگی و تلاش برای گستراندن آن در عرصه های مختلف حیات فردی و اجتماعی دارای رونق بسیار زیادی شد. مزید بر این که پشتوانه های نظری قابل توجهی برای آن تدارک دیده شد که حتی در مواردی همراهی برخی علما را نیز با خود به همراه داشته است.

به اعتقاد بنده بهترین راه حل مواجهه با اباحه گری فرهنگی، معرفی اسلام ناب از سوی علمای ربانی دین می باشد. اسلام یک منظومه فکری است و مشبک بودن آموزه های اسلامی موید این معناست که باید یک نگاه سیستمی به اسلام داشته باشیم. اگر غیر از این باشد، مصداق «نومن ببعض و نکفر ببعض» خواهد بود. متاسفانه انحرافی که در برخی موارد در زمینه معرفی اسلام قابل مشاهده است، این است که عده ای در راستای جذب اقشار و سلیقه های گوناگون، با اصل قراردادن ظنیات رایج در دوره مدرن، سعی در منطبق ساختن آموزه های اسلامی بر پایه آن ها دارند و در نهایت در صورت برخورد با تعارض حکم به تاریخی بودن برخی احکام دین ذیل عنوان ارائه قرائت جدید از دین می دهند.

این وضعیت در دوره اصلاحات با شدت هرچه تمام تر از سوی برخی روشنفکران دینی پیگیری می شد.برخی دیگر از مروجان اندیشه دینی، با این توجیه که بیان برخی احکام و حقایق اسلامی موجب وهن دین و در نهایت ایجاد دافعه برای روشنفکران و نسل جوان و... می شود مبادرت به معرفی مصلحت آمیز دین بر مبنای گزینش های ناموزون و سلیقه ای می کنند. دو رویکرد یاد شده هر دو مصداق آشکار افراط و تفریط است. راه سوم که در واقع همان راه مستقیم و درست است، عبارت است از معرفی تمام عیار اسلام، همان گونه که هست که این مهم هیچ منافاتی با به کارگیری ابزارهای روز و ادبیات متناسب نیز ندارد. در این صورت مردم فوج فوج به سمت دین خدا، به عنوان نقطه مقابل اباحه گری فرهنگی روی خواهند آورد.

 

منبع : خراسان - مورخ سه‌شنبه 1390/10/06 شماره انتشار 18016


لیست کل یادداشت های این وبلاگ